عشق مامان
سلام عشقم گل پسر مامانی یه چند وقتیه میگی من عشگ مامانی ام ، الهی که من قربون عشگ گفتنت برم، عشق مامانی دخمل گلم سلام الان دیگه کم کم حرفای داداشی رو می فهمی و به حرفش گوش میدی ، بخاطر همین یه کم دعواهاتون کمتر شده البته نه که کم ولی بیشتر با هم بازی می کنین و دعواها هم دیگه دو طرفه شده خدا هر دوتاتونو حفظ کنه حرف زدنت کم کم راه افتاده و به محمد میگی داداشی . یه داداشی قشنگ میگی که دلم میخاد اون لحظه بخورمت نمازو میگی اپر باباحاجی ، دایی ، عمه ، روضه میخونن میگی حسین حسین ، سرسره میگی سر ، تاب تاب، پارک رو میگی پاک ، غذا ، آب ، شیشه ، تازه شعر تاب تاب...
نویسنده :
مامان آقا محمد و فاطمه خانوم
16:24